کسوف (خورشیدگرفتگی)‌ در فرهنگ های مختلف/ هند-چین

۰۷ فروردین ۱۴۰۳ 0 عمومی
کسوف (خورشیدگرفتگی)‌ در فرهنگ های مختلف/ هند-چین
بدون توضیح علمی، تاریک شدن خورشید (یا ماه) در طول یک خسوف، حداقل می‌توان گفت یک رویداد شگفت‌انگیز خواهد بود. در طول تاریخ، کسوف ها به عنوان یک برهم زدن نظم طبیعی تلقی شده اند و بسیاری از گروه ها آن را نشانه بدی می دانند. بسیاری از مردمان باستانی (و نه چندان باستانی) توضیحات معنوی برای خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی داشتند تا به آنها کمک کند تا این پدیده های به ظاهر غیرقابل توضیح و تصادفی را درک کنند. برای یادگیری برخی از این تئوری ها از سراسر جهان به ادامه مطلب مراجعه کنید.

خورشید گرفتگی(کسوف)‌:چینی ها

در چین باستان معمولاً تصور می شد که خورشید گرفتگی زمانی رخ می دهد که یک اژدهای آسمانی به خورشید حمله می کند و آن را می بلعد. سوابق خورشیدگرفتگی چین از قدیمی‌ترین آثار در جهان هستند و به بیش از 4000 سال قبل باز می‌گردند. حداقل یکی به سادگی بیان می کند که "خورشید خورده شده است". مردم برای ترساندن اژدها و نجات خورشید، طبل‌ها را می‌کوبیدند و در هنگام کسوف صداهای بلند تولید می‌کردند. از آنجایی که خورشید همیشه پس از این غوغا برمی‌گشت، به راحتی می‌توان فهمید که این سنت چگونه تداوم یافته است. جالب اینجاست که به نظر می‌رسد چینی‌های باستان به‌خصوص از ماه‌گرفتگی‌ها اذیت نمی‌شدند و یک متن مربوط به سال 90 قبل از میلاد آنها را به‌عنوان «یک موضوع رایج» رد می‌کند.

خورشید گرفتگی(کسوف)‌: هند باستان

اساطیر هندو باستان توضیح نسبتاً گرافیکی و نگران کننده ای برای خورشید گرفتگی ارائه می دهد. طبق افسانه ها، یک دیو حیله گر به نام راهو به دنبال نوشیدن شهد خدایان و در نتیجه رسیدن به جاودانگی بود. راهو که به شکل یک زن مبدل شده بود، سعی کرد در ضیافت خدایان شرکت کند و توسط ویشنو کشف شد. به عنوان مجازات، شیطان به سرعت سر بریده شد، و این سر بریده شده او است که در آسمان پرواز می کند که خورشید را در هنگام کسوف تاریک می کند. برخی نسخه ها می گویند که راهو در واقع توانست جرعه ای از شهد را بدزدد اما قبل از رسیدن اکسیر به بقیه بدنش سرش را بریدند. سر جاودانه او، در تعقیب همیشگی خورشید، گاهی آن را می گیرد و می بلعد، اما خورشید به سرعت دوباره ظاهر می شود، زیرا راهو گلو ندارد.

خورشید گرفتگی(کسوف)‌: امریکای جنوبی

اینکاهای آمریکای جنوبی اینتی، خدای قدرتمند خورشید را می پرستیدند. به طور کلی اعتقاد بر این بود که اینتی خیرخواه است، اما خورشید گرفتگی نشانه خشم و نارضایتی او بود. پس از یک ماه گرفتگی، رهبران معنوی تلاش می‌کنند منبع خشم او را خدایی کنند و تعیین کنند که کدام قربانی باید تقدیم شود. اگرچه اینکاها به ندرت قربانی انسان می‌کردند، تصور می‌شود که کسوف گاهی به اندازه کافی جدی برای انجام این کار تلقی می‌شد. روزه گرفتن نیز رایج بود و امپراتور اغلب در حین و پس از خسوف از وظایف عمومی کناره گیری می کرد.

خورشید گرفتگی(کسوف)‌: بومیان امریکا

طبق افسانه  یک سنجاب سیاه بداخلاق که خورشید را می جود، عامل کسوف است. مانند اژدهای چینی، سنجاب نیز باید با هیاهو و فریاد شاهدان انسانی واقعه ترسیده شود. اقوام اوجیبوا و کری داستانی دارند مبنی بر اینکه پسری (یا گاهی اوقات کوتوله) به نام Tcikabis به دنبال انتقام از خورشید برای سوزاندن او بود. او با وجود اعتراض خواهرش خورشید را در دام گرفت و باعث خسوف شد. حیوانات مختلف سعی کردند خورشید را از تله رها کنند، اما فقط موش حقیر توانست طناب ها را بجود و خورشید را به مسیر خود بازگرداند.

خورشید گرفتگی(کسوف)‌:غرب آفریقا

طبق افسانه آنها خشم و درگیری انسان به خورشید و ماه سرایت کرد که شروع به درگیری با یکدیگر کردند و باعث کسوف شدند. اولین مادران افسانه ای ، از روستاییان خواستند که صلح را به خورشید و ماه نشان دهند تا آنها را متقاعد کنند که از نزاع خود پایان دهند. در طی یک کسوف، مردم دشمنی های قدیمی را دور گذاشته و به طور مسالمت آمیز دور هم جمع می شوند تا صلح بین اجرام آسمانی را تشویق کنند.